درد دل.....
درسته که بابام یه کارگر سادست و
نمی تونه برام همه چی بخره ...
درسته زیاد نمی بینمش...
اما میدونم که مردونگی رو با همه سادگیش خوب بلده...
می دونم سر سفرمون نون حلال آورده...
و به خاطر منه که زیر اون آفتاب داغ تابستون داره زجر میکشه و
کار می کنه...
بابا جون دوست دارم
[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 9:34 صبح ] [ اری ]
نظر